عسل بانو

خداوندا

 

اگرروزی بشرگردی

 

زحال ماخبرگردی

 

پشیمان میشوی ازقصه خلقت

 

ازاین بودن ازاین بدعت

نوشته شده در یک شنبه 27 آذر 1390برچسب:,ساعت 16:29 توسط عسل| |

خدایاتقدیرمراخیربنویس

 

آنگونه که آنچه راتودیرمیخواهی

 

من زودنخواهم وآنچه راتو

 

زودمیخواهی من دیرنخواهم 

نوشته شده در یک شنبه 27 آذر 1390برچسب:,ساعت 16:23 توسط عسل| |

 

نوشته شده در یک شنبه 27 آذر 1390برچسب:,ساعت 16:16 توسط عسل| |

نوشته شده در چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:,ساعت 16:59 توسط عسل| |

 

نوشته شده در چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:,ساعت 16:48 توسط عسل| |

هرکه بدمابه خلق گوید

 

ماچهره زغم نمی خراشیم

 

ماخوب ازاوبه خلق گوییم

 

تاهردودروغ گفته باشیم

نوشته شده در چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:,ساعت 16:20 توسط عسل| |

 

نوشته شده در چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:,ساعت 11:15 توسط عسل| |

 

نوشته شده در چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:,ساعت 11:7 توسط عسل| |

خداوندا!

 

نمی دانی که انسان بودن وماندن در

 

این دنیاچه دشواراست چه زجری می کشد

 

آنکس که انسان است وازاحساس سرشار

نوشته شده در چهار شنبه 9 آذر 1390برچسب:,ساعت 17:12 توسط عسل| |

روزی که توعریان آمدی به دنیا

 

چشمی به توخندان وتوبودی گریان

 

کاری بکن ای دوست که وقت رفتن

 

جمعی به توگریان وتوباشی خندان

نوشته شده در چهار شنبه 9 آذر 1390برچسب:,ساعت 17:4 توسط عسل| |

به وسعت ندیدن نگاهت خسته ام،چگونه

 

بشکنم ثانیه های سنگین دوریت را

 

تقدیم به دوست

نوشته شده در چهار شنبه 9 آذر 1390برچسب:,ساعت 16:47 توسط عسل| |

قطارمی رودتومی روی تمام ایستگاه می رود

 

ومن چقدرساده ام که سالهای سال درانتظارتو

 

کناراین قطاررفته ایستاده ام وهمچنان

 

به نرده های ایستگاه رفته تکیه داده ام!

 

 

نوشته شده در چهار شنبه 9 آذر 1390برچسب:,ساعت 16:33 توسط عسل| |

زیباترین تولدهاآنهائیست که دررویابرای کسی می گیریم

 

ویاکسی برایمان می گیرد

 

ومن امشب زیباترین تولدهاراخواهم گرفت...

 

باعاشقانه ترین رنگهاخیالت راترسیم خواهم کرد...

 

باعاشقانه ترین سازهابرای نوای بودنت را

خواهم گرفت...

 

باعاشقانه ترین بوسه هالبهای خیالت رانوازش

 

خواهم کرد...

 

تقدیم به دوست

 

نوشته شده در چهار شنبه 9 آذر 1390برچسب:,ساعت 10:3 توسط عسل| |

مراهرچندبشکستی

 

نمی خواهم شکست تو

 

نمی خواهم که اندوهی ببینم حتی درآن چشم مست تو

 

نمی خواهم توراهرگزنمی یابم توراهرگز

 

ولی ترک خیال تونمی دارم رواهرگز...

 

تقدیم به دوست  

نوشته شده در چهار شنبه 9 آذر 1390برچسب:,ساعت 9:51 توسط عسل| |

 

نوشته شده در سه شنبه 8 آذر 1390برچسب:,ساعت 14:54 توسط عسل| |

تقدیم به دوست

نوشته شده در سه شنبه 8 آذر 1390برچسب:,ساعت 14:50 توسط عسل| |

عشق یعنی کوچک کردن دنیابه اندازه یک نفر

 

وبزرگ کردن یک نفربه اندازه دنیا

نوشته شده در سه شنبه 8 آذر 1390برچسب:,ساعت 14:42 توسط عسل| |

 

گل دربرومی برکف ومعشوق به کام است

سلطان جهانم به چنین روز غلام است

 

گوشمع میاریددراین جمع که امشب

درمجلس ماماهرخ دوست تمام است

 

درمذهب ماباده حلال است ولیکن

بی روی توای سروگل اندام حرام است

 

درمجلس ماعطرمیامیزکه مارا

هردم زسرزلف توخوشبوی مشام است

 

گوشم همه برقول نی ونغمه چنگ است

چشمم همه برلعل لب وگردش جام است

 

ای چاشنی قندمگوهیچ زشکر

زانروکه مرادرلب شیرین توکام است

 

تاگنج غمت دردل ویرانه مقیم است

همواره مراکنج خرابات مقام است

 

ازتنگ چه گویی که مرانام زتنگ است

وزنام چه پرسی که مراتنگ زنام است

 

میخواره وسرگشته ورندیم ونظرباز

وان وان کس که چومانیست درین شهرکدام است

 

بامحتسبم عیب مگوییدکه اونیز

پیوسته چومادرطلب عیش مدام است

 

حافظ منشین بی می ومعشوق زمانی

کایام گل ویاسمن وعیدصیام است

 

تقدیم به دوست

 

 

نوشته شده در سه شنبه 8 آذر 1390برچسب:,ساعت 13:47 توسط عسل| |

به اشتباه یادم دادندهرجاکه رنجیدم

 

لبخندی زده وفراموشش کنم...

 

غافل ازاینکه دیگران فکرکردنددردندارم...

 

ضربه های بعدی راسنگین ترزدند...

نوشته شده در سه شنبه 8 آذر 1390برچسب:,ساعت 9:54 توسط عسل| |

 

نوشته شده در دو شنبه 7 آذر 1390برچسب:,ساعت 18:8 توسط عسل| |

 تقدیم به دوست

نوشته شده در یک شنبه 6 آذر 1390برچسب:,ساعت 10:52 توسط عسل| |

 

 

نوشته شده در یک شنبه 6 آذر 1390برچسب:,ساعت 10:17 توسط عسل| |

آرامترین تپش قلب راتقدیمت میکنم تابدانی که آرام بخش همه وجودم تویی.

نوشته شده در یک شنبه 6 آذر 1390برچسب:,ساعت 10:13 توسط عسل| |

 

نوشته شده در یک شنبه 6 آذر 1390برچسب:,ساعت 10:10 توسط عسل| |

قاصدک

زندگی همهمه مبهمی ازردشدن خاطره هاست

هرکجاخندیدی زندگی هم آنجاست.

نوشته شده در شنبه 5 آذر 1390برچسب:,ساعت 17:22 توسط عسل| |

دلبسته به سکه های قلک بودیم،

دنبال بهانه های کوچک بودیم،

رویای بزرگترشدن خوب نبود،

ای کاش تمام عمرکودک بودیم

نوشته شده در شنبه 5 آذر 1390برچسب:,ساعت 16:58 توسط عسل| |

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

عسل بانو هنوز هم پيش مايي
اگر چه دست تو تو دست من نيست
هنوز هم با توام تا آخرين شعر
نگو وقتي واسه عاشق شدن نيست
حالا هر جا که هستي باورم کن
بدون با ياد تو تنهاترينم
هنوز هم زير رگبار ترانه
کنار خاطرات تو مي‌شينم

عسل بانو
عسل گيسو
عسل چشم
من رو ياد خودم بنداز دوباره
بذار از ابر سنگين نگاهم
بازم بارون دلتنگي بباره

تو رفتي بي‌من اما من دوباره
دارم از تو براي تو مي‌خونم
سکوت لحظه‌هاي تلخ رو بشکن
نذار اينجا تک و تنها بمونم

عسل بانو هنوز هم پيش مايي
اگر چه دست تو تو دست من نيست
هنوز هم با توام تا آخرين شعر
نگو وقتي واسه عاشق شدن نيست
حالا هر جا که هستي باورم کن
بدون با ياد تو تنهاترينم
هنوز هم زير رگبار ترانه
کنار خاطرات تو مي‌شينم

عسل بانو
عسل گيسو
عسل چشم
من رو ياد خودم بنداز دوباره
بذار از ابر سنگين نگاهم
بازم بارون دلتنگي بباره

حالا هر جا که هستي باورم کن
بدون با ياد تو تنهاترينم
هنوز هم زير رگبار ترانه
کنار خاطرات تو مي‌شينم

تو رفتي بي‌من اما من دوباره
دارم از تو براي تو مي‌خونم
سکوت لحظه‌هاي تلخ رو بشکن
نذار اينجا تک و تنها بمونم
نذار اينجا تک و تنها بمونم

نوشته شده در شنبه 5 آذر 1390برچسب:,ساعت 16:8 توسط عسل| |


Power By: LoxBlog.Com